سادهزیستی علمازهد یکی از فضائل اخلاقی است که مورد تشویق و ترغیب آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهمالسّلام) است. چنانچه ملااحمد نراقی در معراج السعاده ذکر میکند: ضدّ محبت دنیا و مال را زهد گویند و آن عبارت است از دل برداشتن از دنیا و آستین فشاندن بر آن و اکتفاء کردن به قدر ضرورت از برای حفظ بدن» که تجلی عملیِ آن در زندگی، سادهزیستی و قناعت خواهد بود. انسانهای زاهد اگرچه خود میتوانند با استفادهی از نعمتهای پروردگار زندگی بهتری را برای خویش فراهم سازند، اما از آنجا که دلبستگی به زخارف دنیوی ندارند دیگران را بر خود مقدم نموده و خود به اندکی از مال دنیا اکتفاء میکنند. «وَ یُؤْثِرُونَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» فهرست مندرجات۲ - معنای دنیا ۳ - معصومین الگوی زهد ۴ - زهد در کلام بزرگان ۴.۱ - شیخ محمد بهاری همدانی ۴.۲ - حضرت امام خمینی ۴.۳ - آیتالله بهاءالدینی ۵ - زهد در سیره عملی بزرگان ۵.۱ - حضرت امام خمینی ۵.۲ - شیخ انصاری ۵.۳ - آیتالله وحید بهبهانی ۵.۴ - شیخ عباس قمی ۵.۵ - علامه طباطبایی ۵.۶ - میرزا حبیب الله رشتی ۵.۷ - آیتالله بهاءالدینی ۵.۸ - شهید مطهری ۶ - پانویس ۷ - منبع ۱ - توصیف زاهدپیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در توصیف زاهدان میفرماید: زاهد دوست دارد آنچه را که خدا دوست دارد و دشمن دارد آنچه را او دشمن دارد، از حلال دنیا اجتناب کرده، به حداقل اکتفاء میکند و به حرام آن اعتنائی ندارد.» ۲ - معنای دنیادر قرآن کریم نیز بر دوری از دنیا و فریفته نشدن از آن تاکید شده است. «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا اِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ؛ زندگی دنیا جز کالایی فریب دهنده چیزی نیست.» «و لا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا؛ زندگی دنیا شما را فریب ندهد». لکن این بدان معنی نیست که مؤمنین از نعمتهای دنیا بهرهمند نشوند و رهبانیت در پیش گیرند؛ زیرا در جای دیگر به سختی با این باور غلط مبارزه کرده، میفرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی اَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ؛ بگو ای پیامبر، چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان آفریده حرام کرده و از صرف روزی حلال منع کرده است.» پس آنچه از نظر قرآن مذموم است دل بستن به دنیا و بهرمند نساختن دیگران از نعمتهای الهی است. [۷]
مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، ص۲۱۶تا ۲۲۸، مؤسسهی آموزشی پژوهشی امام خمینی چاپ سوم، ۱۳۷۷.
۳ - معصومین الگوی زهدسیره عملی معصومین (علیهمالسّلام) نیز گواهی بر سادهزیستی و زاهد پیشگی آنهاست. حضرت علی (علیهالسّلام) در نامه به حاکم بصره مرقوم میفرماید:بدان که امام شما از دنیای خود به دو جامهی کهنه و از خوراکش به دو قرص نان اکتفاء کرده است... به خدا سوگند از دنیای شما نه طلا اندوخته و نه از غنیمتهای آن مال زیادی ذخیره کرده و غیر از این جامهی کهنه جامهی دیگری آماده نکرده ام... . من اگر بخواهم میتوانم از عسل مصّفی بنوشم و از مغز گندم برای خود نان تهیه کنم و لباسهای نرم و لطیف بپوشم ولی هیهات چگونه ممکن است هوای نفس بر من غلبه کند و مرا به سوی بهترین خوراکها بکشاند در صورتی که شاید در سراسر کشور حجاز یا در سرزمین یمامه افرادی یافت شوند که امید همین یک قرص نان را هم ندارند و دیر زمانی است که شکمشان سیر نشده است، آیا سزاوار است شب را با سیری صبح کنم در صورتی که در اطرافم شکمهای گرسنه و جگرهای سوزان قرار دارد؟» از همین روست که علمای دین که مقتدای خویش را پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت (علیهمالسّلام) او میدانند و در عمل به دستورات نجات بخش دین اسوه دیگران بودهاند، الگوی عملی زهد، سادهزیستی و قناعت بوده و با تمام سختیها و فشارها زندگی خود را در حّد ضعیفترین مردم نگه میداشته و فریادرس محرومان بودهاند. ۴ - زهد در کلام بزرگانبرای تشخیص و فهم بهتر تمامی مسائل و برنامههای دینی میتوان به گفتار و نظر علمای دین رجوع کرد. ۴.۱ - شیخ محمد بهاری همدانیشیخ محمد بهاری همدانی (رحمةاللهعلیه) در بیان صفات علماء ربّانی میفرماید: «الاول: اینکه باید زاهد در دنیا باشد، معنای زهد رفع علقه قبیله است که لازمه آن رفع علاقهی ظاهریه افتاده است زیرا که اقّل مراتب علم، علم به حقارت دنیا است و کدورت آن و فناء آن و علم به جلالت آخرت است و صفای آن و بقای آن و همچنین باید فهمیده باشد که دنیا و آخرت ضَرَّتان (ضرتان: دو هوو، هوو: زن شوهر، این جمله بر گرفته از سخن امیر مؤمنان در نهج البلاغه است.) هستند، جمعشان نشاید.» [۱۰]
بهاری همدانی، محمد، تذکره المتقین، ص۹۴، انتشارات نهاوندی چاپ دوم، ۱۳۷۶.
۴.۲ - حضرت امام خمینیحضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) می فرمودند: یکی از امور مهم هم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا حفظ کرده است، این است که ساده زندگی میکردند، آنهائی که منشاء آثار بزرگی بودند، در زندگی ساده زندگی کردند. اینهائی که بین مردم موجّه بودند که حرف آنها را میشنیدند، اینها ساده زندگی کردند... . هرچه بروید سراغ اینکه یک قدم بردارید برای اینکه خانهتان بهتر باشد، به همین مقدار از ارزشتان کاسته میشود. ارزش انسان به خانه نیست به باغ نیست به اتومبیل نیست، اگر ارزش انسان به اینها بود انبیاء باید همین کار را بکنند.» ۴.۳ - آیتالله بهاءالدینیآیتالله العظمی بهاءالدینی (رحمةاللهعلیه) میفرمودند: قداست روحانی ارزان به دست نیامده تا ارزان از دست دهیم... . آقایان نباید نزد روحانی و غیر روحانی سر خم کنند و برای مال دنیایشان خود و روحانیت را زایل کنند. باید تا ممکن است قناعت پیشه باشند. بزرگان و علمای سلف به مجرّد وارد شدن به درس سطح، خانهی شخصی نداشتند؛ که طلبهی مبتدی امروز، اشتهای داشتن آنرا دارد و برای تهیهی آن به هرکس رو میزند... . باید توجه داشته باشیم که از نشانههای تکامل و عوامل رشد شخصیت ما «مناعت طبع» است.» [۱۲]
شفیعی، سید حسن، آیت بصیرت، ص۹۲، اول، ۱۳۷۵ چاپ قدس.
۵ - زهد در سیره عملی بزرگانیکی از الگوهای رفتاری برای هر پیرو، رفتار و سبک زندگی بزرگان آن مذهب و آیین است. ۴.۲ - حضرت امام خمینیحضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در تمام مراحل زندگی، چه زمانی که طلبه ی گمنامی در مدرسه فیضیه بودند و چه زمانی که رهبری و مرجعیت شیعیان جهان را بر عهده داشتند، سادهزیستی و اکتفاءکردن به حداقل زندگی را منش خویش قرار داده بودند و هیچگاه حاضر نشدند سطح زندگی ایشان، از سطح زندگی عموم مردم بالاتر برود.» [۱۳]
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۴۵۰، چاپ هشتم، ۱۳۷۴، دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم.
یکی از اطرافیان امام میگوید، امام زمانی که در نجف بودند در یک منزل استجاری که نو ساز نبود و از جهت سادگی مثل منازل سایر مردم عادی و طلاب بود سکونت داشتند و وقتی به ایشان گفته شد همانند بقیه بزرگان منزلی در کوفه نزدیک شط فرات برایشان اجاره شود تا در ایام تابستان که هوای نجف گرم و خشک بود به آنجا بروند. ایشان امتناع کردند و فرمودند: من چطور میتوانم به کوفه روم (و دنبال رفاه خود باشم) در حالی که بسیاری از مردم ایران در زندان به سر میبرند.» [۱۴]
شعرباف، رضا، سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج۵، ص۶۰، چاپ هشتم، انتشارات پیام آزادی، ۱۳۷۴.
(به نقل از حجةالاسلام رحیمیان) سطح زندگی و خوراک ایشان واقعاً جوری بود که من میتوانم به جرات بگویم زندگی داخلی حضرت امام در سطح یک طلبه معمولی مقتصد و حتی پائینتر بود.» [۱۵]
شعرباف، رضا، سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج۶، ص۱۴۴، چاپ هشتم، انتشارات پیام آزادی، ۱۳۷۴.
(به نقل از حجةالاسلام قرهی) حضرت امام با اینکه نه در نجف و نه وقتی که از تهران آمدند از خود منزل نداشتند و منزلشان اجارهای و محقّر بود، مقداری زمین که در حدود ۷یا ۸ هزار متر در خمین سهم ارث پدری ایشان بود، طی نامهای به حجةالاسلام جلالی خمینی دستور میدهند که جنابعالی وکیل هستید زمینهای متعلق به اینجانب را هر چند ناقابل است هر طور صلاح میدانید، بین فقرا تقسیم کنید... .» [۱۶]
شعرباف، رضا، سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج۶، ص۳۹، چاپ هشتم، انتشارات پیام آزادی، ۱۳۷۴.
«وقتی طلبهای در نجف به ایشان مراجعه میکند که عبای من پاره است، پولی به من بدهید، امام نیز عبای خودشان را نشان داده میفرمایند: عبای من نیز پاره است.» [۱۷]
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۴۵۰، چاپ هشتم، ۱۳۷۴، دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم.
۵.۲ - شیخ انصاریشیخ انصاری (رحمةاللهعلیه) آن مردی که مرجع کل فی الکّل شیعه میشود، آن روزی که میمیرد، با آن ساعتی که به صورت یک طلبهی فقیر دزفولی وارد نجف شده است فرقی نکرده است. وقتی که خانهی او را نگاه میکنند میبینند مثل فقیرترین مردم زندگی میکند، با اینکه در هر سال مقدار زیادی وجوهات به دست ایشان میرسید.» [۱۸]
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۴۵۷-۴۵۸، چاپ هشتم، ۱۳۷۴، دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم.
۵.۳ - آیتالله وحید بهبهانیزهد آیتالله العظمی وحید بهبهانی (رحمةاللهعلیه) بهاندازهای بود که لباسهایش کرباس و تابدار بود و غالباّ آنها را همسرش مهیا میکرد و میبافت و به البسه دنیا هیچ نظر نداشت. در مدت عمر به جمع زخارف دنیوی همت مصروف نفرمود. کنارهگیری از زراندوزان شیوهی او بود. از معاشرت آنها خود داری میکرد و با مستمندان نشست و بر خاست میکرد. وقتی که یکی از پسرانش برای همسرش لباس فاخری تهیه کرده بود. ایشان او را مورد عتاب قرار داده و میفرمایند: اگر چه استفادهی از نعمتهای خدا حرام نیست ولی حداقل کاری که من و خانوادهی من میتوانیم انجام دهیم این است که با مردم فقیر همدردی کرده و همانند آنها زندگی کنیم گرچه قدرت برخرید هر چیزی را داریم.» [۱۹]
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۴۵۴-۴۵۵، چاپ هشتم، ۱۳۷۴، دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم.
۵.۴ - شیخ عباس قمیزندگی شیخ عباس قمی (رحمةاللهعلیه) بسیار محدود بود، به طوری که از حد زندگی یک اهل علم عادی هم پائینتر بود. لباسش عبارت بود از یک قبای کرباسی بسیار نظیف و معطّر. چند سال زمستان و تابستان را با قبا میگذرانید. هیچ در فکر لباس و تجمل نبود. فرش خانه اش گلیم بود از سهم امام استفاده نمیکرد و میگفت من اهلیّت استفاده از آن ندارم.» [۲۰]
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۴۶۷، چاپ هشتم، ۱۳۷۴، دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم.
۵.۵ - علامه طباطباییعلامه طباطبایی (رحمةاللهعلیه) بسیار ساده لباس میپوشیدند و سالهای زیادی اجاره نشین بودند از سهم امام استفاده نمیکرد و اموراتشان را از حق التالیف کتابهایشان میگذارندند. مبالغ هنگفتی نیز مقروض بود و نزدیکان ایشان حتی دامادشان آیتالله قدوسی از آن اطلاعی نداشتند لکن با تمام این سختیها و زندگی زاهدانه توانست جنبش فکری فرهنگی، فلسفی عظیمی را در حوزه ایجاد کند.» [۲۱]
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۴۶۵-۴۶۶، چاپ هشتم، ۱۳۷۴، دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم.
۵.۶ - میرزا حبیب الله رشتیمیرزا حبیب الله رشتی (رحمةاللهعلیه) صاحب کتاب بدائع الافکار، وی از نظر زهد و تقوا معروف است، زیرا به زخارف و تعینات دنیوی دل نمیبست و در نهایت ورع و پرهیزکاری، و دارای ذاتی سلیم و نیتی پاک بود و از ریاست و مرجعیت کناره گیری میکرد... . وجوه شرعی را هیچ گاه قبول نمیکرد، به طوری که حتی، وقتی از حاج شیخ جعفر شوشتری وجهی را قبول کرده بود، بعداّ همان مبلغ را به مستمندان و فقرا پرداخت.» [۲۲]
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۴۳۲، چاپ هشتم، ۱۳۷۴، دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم.
۴.۳ - آیتالله بهاءالدینیحضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی (رحمةاللهعلیه) بسیار سادهزیست و بیتکلف بودند. خانه ای محقر و خشت و گلی در کناره حسینیه داشتند. از خود ثروتی به جای نگذاشت و اجازه تعویض و تعمیر منزل مسکونی را هم نداد و در مقامی بود که هیچ دیدی نسبت به دنیا و زندگی آن از جهت پستی و بلندی آن نداشت. هیچگاه برای آمدن فردی تغییری در زندگی و وضع خود و منزل نمیداد.» [۲۳]
حیدری کاشانی، حسین، سیری در آفاق، چاپ اول، انتشارات تهذیب.
۵.۸ - شهید مطهریحکایتی آموزنده از شهید مطهری (رحمةاللهعلیه): در دانشکده الهیات موقع امتحانات رسم بر این که تمام استادان غذا را در دانشگاه صرف میکردند و بر ایشان چلوکباب میآوردند سر ظهر که میشد، استاد شهید مظهری ابتدا نماز میخواندند و سپس غذای سادهای را که از منزل آورده بودند و یا نان و پنیری تهیه کرده میخوردند خدمتگذاری از ایشان سؤال کرده بود: چرا شما از غذای دانشگاه نمیخورید غذا مال استادان است. فرمودند: از کجا میدانید غذا مال استادان است این مال بیت المال است. بعد آقا وقتی فهمیده بودند که بین استادان و خدمتگذاران در کیفیت و نوع غذا فرق میگذارند به مسؤلین آنجا اعتراض کرده بود.» [۲۴]
سر گذشتهای ویژه از زندگی استاد سهید مرتضی مطهری، ج۲، ص۱۳۹، مؤسسه ی نشر و تحقیقات ذکر، چاپ اول، بی تا.
آری عالمان ربانی هیچگاه در صدد اندوختن مال دنیا نبوده و کوچکترین دل بستگی به زخارف آن نداشتند، مردان علمی بودند که در میدان عمل از همه جلوتر حرکت میکردند. ۶ - پانویس
۷ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «زهد و سادهزیستی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۵/۰۱ ردههای این صفحه : اخلاق اسلامی | خودسازی علماء | سادهزیستی | سیره اخلاقی علمای شیعه | فضائل اخلاقی
|